دست ها گاهی طوری رفتار میکنند که انگار عضو جدایی از بدن آدم هستند!…
دست ها عاشق میشوند …
دیوانه میشوند …
دلتنگ میشوند …
دست ها حتی گاهی از غصه میمیرند
بیا توی همیــن یـکـــــــــ جملــه
دوبـــاره عاشق هم باشیـــم ..
مــن نامـت را صـــــــــــــــدا مــی کـنـــم
تـــو بـگـــو:
جـــــــــــــــــــانــم ...!
تجــــسم کن
کنارت باشد،
شب قبل از خواب
نگاهش کنی
تا مطمئن شوی که هست
که می ماند
صبح که بیدار شوی هم
هنوز هست
بهشت همین است دیگر مگر نه؟
زَن بِخـــــاطـِــر طبَــیعــتِــش ضـَـعیــف بــه نـَظـر مــیرَســﮧ
امـــا בر مقابـِــل سختیـــها بیــشتـــَر از مـَــرב تحـــمــُل בاره !
تَنهـــا چـــیـــزے کـِــه زن رو از پـــا בر مـــیـــاره تـُــو خـــالــے بــُـوבن مــرבشــِـﮧ !
بـایـد رو پـیـشـونـی بـعـضـی از آدمـا نـوشـت :
ایـن شـخـص از آنـچـه کـه شـمـا در ظـاهـر مـی بـیـنـیـد داغـون تـر اسـت ...!!!
به او بگویید دوستش دارم،
به او که گل همیشه بهارمن است،
به او که قشنگترین بهانه برایبودن من است
وبه او که عشق جاودانه من است
نبودنت آزار می دهدمرا..
حتی در مجازی ترین دنیای امروزی..
“من”دلبسته ام به اسمی که میدانم می فهمدمرا
من دلخوش کرده ام به دیدن نام تو
با نبودنت” این دلخوشی کودکانه را از من نگیر”
امروز را مهمـانــم باش ...
به یــک فــنــجـان قــهــوه ی ٺــلــخ
وقٺــش رسیده طـعــمِ دنـیـایٺ را بـدانی !...
عشـــق من نبینم دلت بگیره
غصه هایت برایم
غم هایت برایم
دل مشغولی هایت هم برایم
تو فقط بخند و لبخند بزن
بگذار تا زیبایی و خوب بودنت را ببینم
وجودت را از خوبیها حس کنم
دوستت دارم و دلتنگتمــ
قانون و سوگند نامه ی ما:
دستانم گرمی دستانت را می خواهد پس دستانم را به تو میدهم
قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم
عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند
پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد.
عاشـــــــقـــــــــانـــــــه دوســــــتت خواهــــــــــم داشـــــــــــت.
چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست
به دنبالم نیا امروز
كه من
بی تاب دیروزم
چه دلتنگم از این باران
كه می بارد
بروی عشق من امروز
برو دیگر مرا نشكن
شكستم من همان دیروز
همان دیروز
كه تو رفتی
عَقــَـب میـمــانَــم•••
نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم با تــُـ[♥]ــو هـَـم قــَـدم باشَـم
میـخواهـم پا جاے پاهایـَـت بگــُـذارَـم
میـخواهـَـم مـُـراقبـَـت باشَم
میـخواهـَــم رد پایـَـت را هیچ خیابانـے در آغوش نکـِـشـَــد
تـــُـ[♥]ـو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے•••
یک شـبی
همـــه ی خــودم را
در آغـــوشــت پـــیــدا کـــــنم !!
هیـــــچوقت کســی رو پــس نــزن کــه ...
دوســـتت داره .. مراقــــــب توئـــه ....
و نگرانــــــت میشــه !
چـــون یــک روز ...
بیــدار میشـــی و میبینــی ..
مـــــــــاه رو از دســــت دادی ...
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـمردی ..
همیشه ساده بودم...
همیشه ساده بودم
ساده سلام کردم
ساده دل دادم
ساده محبت کردم
ساده باور کردم
ساده چشم گفتم
ساده وابسته شدم
اما سخت دلم راشکستند....خیل ی سخت
کاش ساده نبودم
به چه بهانه مي روي...
ديگر براي اينکه گريه نکنم
هيچ بهانه اي ندارم
گريه گاهي رمز تدبير اشتباهات است
کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگين نمي بستيم
که وسط راه آنرا به زمين بياندازيم وراه را بدون آن ادامه بدهيم
زندگي بدون عشق اينقدرخاليست که بعضي مواقع حتي زودتر از سکوت مي شکند
وتو اي کاش مرا مي فهميدي
اماحالا که مي روي قرارميان ماهيچ ؛ ولي بگو به چه بهانه مي روي
دستــهایمــــ را بـــرای تـــو می نویســــم
بـــرای تـــو !
کـــه در تیــــر راســــ نگاهتــــ نیســتمــــ
بـــــرای تـــــو !
کـــه چشمانتــــ افقــــ را رجـــ می زنـــد
مــــرا مــــی خوانـــــی ؟
خدايــــــــــــا التمـــــــــــاست مـــــي کنــــــم همــــــه دنيــــــايــــت ارزانـــــــيِ ديگــــران !
ولــــــي... آنــکــــه دنـيــــــايِ من اســــت... مـــــــــــــــــالِ ديــگـــــــــــري نبــــــــــاشد....
امروز تنم ی اغوشه گرم میخواهد
با طعمه عشق نه هوس،
امروز لبانم رطوبته لبهایی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت، امروز موهایم نوازش دستی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز، امروز تنی میخواهم که روحم را ارضا کند نه جسمم را |
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو آرامش یافته ام
كه هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو امنیت را احساس كرده ام
كه در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
آغوش تو گناه نیست
من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس كرده ام
كه در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
پس امانم بده
كه تا ابد در دل این زیبایی
آرامش یابم
هستند ڪسانی ڪه از شدت دلتنگی
به ڪُما رفته اند حرف نمی زنند
راه می روند
نفس می ڪشند
ولی چیزی حس نمی ڪنند
فقط فڪر می ڪنند و
فڪر می ڪنند و فڪر می ڪنند
چه مشکلی وبتون داره باز نمیشه
سکوت مقابل خداوند چقدر زیباست
هرگاه احساس کردی که خداوند در کنارت است
سکوت کن تا صدای آرامش بخش او را بشنوی
خدای ما خیلی آرام صحبت می کند و برای شنیدنش باید س
ر تا پا گوش باشی محبت مثل سکه ای است که اگه افتاد تو قلک دلت دیگه در نمیاد اگه بخوای درش بیاری باید دلت رو بشکنی .
این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس !
تــــــــو بنویس ...
از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایت ...
از هرچه دلتـــــ می گوید !
بنویس برایـــــــــم...