می خوام بگم از گردش روزگار از عاشق معشوق از هرچی اینا بیزار
در نقطه ای از دنیا صدای معرفت میگه نرو بیا
از دختری که تموم زندگیش به فکر پسری که دوسش داره کم و بیش
یه وقت سلام یه وقت خداحافظ یه وقتی هم می کنه نازش
عاشق شد دخترک ساده دل چه ساده داد دل به دل
پسره یه روز با اینه یه روز با اون
دختره فکر می کنه دوسش داره از جون
یه عمر حسرت یه عمر نفرت یه عمر دروغ یه عمر سرش شلوغ
یه عمر بی خداحافظی یه عمری بی نیایش یه عمر حیف یه عمر کیف
یه عمر گریه و زاری یه عمر ناله و بی قراری
یه عمر میره اما اون هنوزم اسیره
اسیر یک نگاه سرد اون رفته ولی کسی باور نکرد
همه می گن اون یه صفایی داره اما دل من یه هوایی داره
درگیر یک دوستت دارم اسیر یک عاشقتم
شب ها میاد تو خاطرم ، ای کاش می شد تو خاطرم باهاش برم
چرا جواب نداد به سوالم چرا نگرفت پر و بالم
ای خدا برس به داد دلم ای خدا نذار به همین زودی برم
ای خدا بگیر دستاشو می خوام ببوسم عکساشو
این روزا ناز می کنه روشو برای غریبه باز می کنه
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .