دفعه اول توی کوچه دیدمش


گفت :داداشی میای بازی کنیم ؟


بعد از اینکه بازیمون تموم شد گفت:

تو بهترین داداش دنیایی


وقتی بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم چشام همش اونو می دید و


میخواستم از ته دل بگم عاشقتم ، دوستت دارم


اما اون گفت تو بهترین داداش دنیایی


وقتی ازدواج کرد من ساقدوشش بودم


بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی


و وقتی مرد من زیر تابوتش رو گرفتم


مطمئن بودم اگه می تونست حرف بزنه

 

می گفت تو بهترین داداش دنیایی


چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته


عاشقت بودم ، دوستت داشتم اما میترسیدم بگم


برای همین می گفتم تو بهترین داداش دنیایی...

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  
  •  



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: